دوشنبه، شهریور ۹

نکویی 88 از بهارش پیدا بود

از قدیم الایام قدما گفته اند و نوشته اند "سالی که نکوست از بهارش پیداست" یک ضرب المثل که شاید خیلی وقت ها دوست داشته باشیم تا واقعیت نداشته باشد. بهار 1388 یکی از بدترین یا به جرات بدترین بهاری بود که در بیست و چند بهار زندگیم تجربه کرده بودم. بهاری سخت، پر استرس و پر هیجان که با تلخی و نا امید شدن تمام امیدها و زرد شدن تمام سبزی ها خاتمه یافت و تمام آن سختی ها و فشارها را بر تن و جان ما به یادگار گذاشت.

آن بهار بی طراوت تالی خود تابستان گرد و خاک آلود، خون گرفته و غم زده ای را داشت. تابستانی که آن چنان سریع گذشت که باورم نمی شود هم اینک در ماه شهریور آن هستیم و آن قدر سیاه بود که شاید تا آخر عمرم هیچگاه نخواهم چنین تابستانی را تجربه کنم، تابستانی که هر روز خبری آمد بدتر از خبر روز گذشته و قبرستان و جنازه و تجاوز پر کاربردترین لغات روز و شبش بود از جنازه هایی که قربانی سقوط هواپیما شده بودند تا...

اتفاقاتی را به نظاره نشستم که در کتب تاریخ خوانده بودم و می پنداشتم دهه هاست دورانش به سر آمده است.

به هر حال هر چه بود گذشت، تابستان که همواره فصل شیرین دفتر هر سالمان بود با تلخی هر چه تمام تر رو به اتمام است. امیدوارم خزان و زمستان این سال به تلخی بهار و تابستانش نباشد. از خدا می خواهم تمام دربندان بی گناه، حالا که به گناهانی که باید اعتراف می کردند، اعتراف کردند به کانون خانواده های خسته و غم زده شان بازگردند. دیروز در گفتگویی همسر آقای زید آبادی می گفت پسر هفت ساله اش به قدری بی تاب شده که در گوش خود می زند، سایرین هم حتما حال و روز بهتری ندارند.

از رب العالمین می خواهم به حق این ماه مبارک فرج آقا را نزدیک کند و بساط هر چه ظلم و ظالم است را برای همیشه از سر ایرانیان و جهانیان بر کند. روز و شب دعا کنیم که در این هنگامه فتنه و ظلم کاری به جز دعا از دستمان بر نمی آید.

شنبه، شهریور ۷

گوشت گاو پاکستانی و بز افغانی میهمان سفره های ایرانی

چندی است بحث حضور گوشت گرم وارداتی در بازارهای تهران شنیده می شد، تا اینکه امروز رسما مسئولین ذی ربط صحت این خبر را تایید کردند. چه راه حلی برای این بحران در بازار مواد غذایی در ماه رمضان هر سال وجود دارد؟

یک استدلال ساده و کلاسیکی موضوع این است که مشکل گرانی گوشت در هنگامه ماه مبارک را به دلیل شکاف تقاضا بدانیم. همان استدلالی که مسئولین وزارت بازرگانی همواره آن را بیان کرده اند و اخیرا یکی از معاونین آن وزارتخانه هم گفته بود مردم گوشت گوساله بخورند تا با کاهش تقاضا گوشت گوسفند در ماه رمضان به این میزان جهش قیمت نداشته باشد.

اما وقتی یک بررسی تجربی انجام می دهیم می بینیم شاید بحث کمی متفاوت از کمبود عرضه یا افزایش شدید تقاضا باشد. کافی است نگاهی به افراد فامیل و سفره های خودمان بیاندازیم، واقعا چه میزان افزایش مصرف گوشت و مرغ در ماه رمضان به وجود می آید که قیمت این محصولات پروتئینی بخواهد تا 100 درصد افزایش را از خود نشان دهد و این چنین مردم را دچار مشکل کند؟ به نظر می رسد افزایش در مصرف بسیار کمتر از آن است که اسباب این میزان افزایش قیمت را سبب شود.

ابزار دیگری به جز تحلیل ساده عرضه و تقاضای بازار باید برای یافتن علت این گرانی ها به کار گرفته شود. نظر من بر این است که دو دلیل عمده را برای این اتفاق می توان در نظر گرفت.

  1. سو استفاده افرادی که بازار سیاه به وجود آورده و از فضای ماه رمضان برای سود جویی غیر مشروع استفاده می کنند.
  2. انتظار روانی مردم برای گران شدن اجناس در آستانه ماه رمضان هر سال.

دولت باید برای برخورد با این گرانی ها بازار محصولات ضروری غذایی مردم را به طور جدی تنظیم کند و اجازه ندهد تا بی دلیل مردم در فشار افزایش قیمت محصولات ضروری خود در ماه رمضان هر سال قرار بگیرند، مضافا اینکه سلامتی جامعه با واردات گوشت بز افغانی و گاو پاکستانی در معرض تهدید قرار نگیرد.

پنجشنبه، شهریور ۵

وحشت از اجرای طرح تحول اقتصادی

دیروز مجلس یک مرتبه دیگر اجرای طرح تحول اقتصادی (پرداخت نقدی یارانه ها) را به تعویق انداخت. به نظر می رسد وحشت عجیبی بین تمام ارکان نظام برای اجرای این تیر خلاص بر مغز حاکمیت وجود دارد. به همین دلیل دست دست می کنند تا ببینند جریان امور به کدام سمت می رود شاید بتوانند به بهانه ای از اجرای آن شانه خالی کنند. در شرایط فعلی سیاسی و اجتماعی اجرای این طرح کبریتی خواهد بود به انبار باروت مطالبات مردم که این مرتبه دیگر از جنس نان شب است و سبز نیست. این بار قیام، قیام یقه آبی هاست و دیگر برچسب انقلاب مخملی به آن نمی چسبد. جنس این حرکت این بار مخمل نیست، بلکه از سمباده هم زبر تر خواهد بود و زبری آن را هم قطعا همه مسئولان ذی ربط احساس خواهند کرد. دیگر نمی توان حرکت اجتماعی مطالبه نان را به بنیاد سوروس، کیان تاجبخش، سازمان مجاهدین و جبهه مشارکت نسبت داد. در صورت کشیدن ماشه طرح تحول اقتصادی پیامدهای دامنه داری رخ خواهد داد که غارت مغازه های شهر و به آتش کشیده شدن مکان های عمومی و اتوبوس ها کمترین آن خواهد بود.

به همین دلیل است سیاسیونی که کمی بهره از نعمت گرانبهای عقل برده اند و هنوز کم شمار در سیستم تصمیم گیری و تصمیم سازی کشور باقی مانده اند درصدد شانه خالی کردن از اجرا و مسکوت نگاه داشتن این طرح هستند. اما محمود احمدی نژاد که از 4 سال گذشته عملکرد خود و دولت متبوعش به گونه ای بوده که انسان را در تشکیک ماموریت وی برای ساقط کردن نظام می اندازد اصرار عجیبی برای اجرای این طرح احمقانه دارد. طرحی که با اجرایش نه تنها تحولی رخ نخواهد داد بلکه همین ساختار نیم بند اقتصادی که در کشور وجود دارد در هم پاشیده خواهد شد. کسانی که در این انتخابات بر خرد جمعی مردم ضربدر قرمز زدند و خواست خودشان را بر تشخیص نخبگان واقعی کشور (نه این بی سوادهایی که لباس نظامی را در آورده و نفری یک دکترای مدیریت استراتژیک گرفته اند و خود را نخبه می نامند) که مهندس میر حسین موسوی بود ترجیح دادند همان درسی را خواهند گرفت که تمام مستبدین کم فهم تاریخ از رعیت هایی که هیچ می پنداشتنشان گرفتند.

چهارشنبه، شهریور ۴

صحبت های رهبری فتح باب رد شدن از احمدی نژاد

صحبت های امروز رهبری با تمام صحبت های چندین روز گذشته متفاوت بود مخصوصا با صحبت های نماز جمعه ای که بعد از آن سرکوب ها شدت گرفت. رهبری به نظر من در صحبت های امروز چند نکته مهم را خاطر نشان کرد.

اول اشاره به جنایات پس از انتخابات که انجام گرفته و ضرورت برخورد با آن، تا کنون جناح اصولگرا و حامیان احمدی نژاد نپذیرفته بودند که اصلا اتفاقی افتاده و می گفتند که اصلا چیزی نشده.

بحث دوم که به نظر من بسیار مهم است دادن چراغ سبز برای کوبیدن احمدی نژاد و عبور از وی است، آنجا که می گوید وی نقاط ضعف دارد و من فقط از نقاط قوت وی حمایت می کنم و محمود مثل بقیه است ، در جواب ادعای رابطه پدر و پسری احمدی نژاد. به نظر می رسد احمدی نژاد چهارسال بسیار سختی را پیش رو خواهد داشت. دکتر خیلی زود دور خورد و اگر چهار سالش را بتواند به پایان برساند هنر کرده است.

یکشنبه، شهریور ۱

نخبگان، اسم رمز حذف

چند صباحی است که واژه "نخبگان" در ادبیات سیاسی ایران خیلی پرکاربرد شده است. نخبه یا "Elite" در فرهنگ لغت این معنا را در برابر خود می بیند : طبقه ممتازه هر جامعه و بخصوص طبقه اى که قدرت حاکمه را در دست دارد. از روش مهدنسی معکوس می توانیم به تفسیر این واژه در ساخت سیاسی ایران بپردازیم.

نخبگان در ساختار سیاسی ایران تا قبل از انتخابات سوم تیر ماه 1383 که محمود احمدی نژاد، هاشمی رفسنجانی را در آن شکست داد معنای بسیار مبسوط تری می یافت. اصلاح طلبان از طیف های مختلف و اصولگرایان از طیف های گوناگون. اما پس از این انتخابات ظاهرا افرادی که زیر چتر مفهوم نخبگان می گنجیدند بسیار محدودتر شدند به نوعی که اصلاح طلبان کاملا از این دایره به بیرون رانده شدند و نیز غربالگری در داخل جریان اصولگرا هم شروع شد در این میان وزن نظامیان کت و شلوار پوش در طبقه نخبگان روند فزاینده ای به خود گرفت.

پس از انتخابات اخیر دگرگونی دیگری را در تعریف Elites شاهد بودیم، مفهوم "مردودی نخبگان". اصلاح طلبان که مدت هاست از دایره قدرت بیرون رانده شده یا به عبارتی رفوزه شده اند. پس این مردودان جدید چه کسانی هستند؟ به نظر می رسد نوک پیکان این مردودی به سمت اصولگرایان معقولی است که چهره های شاخص ایشان را می توان "اکبر هاشمی" و "علی اکبر ناطق" به شمار آورد. با مردودی ایشان طیف دیگری نیز از ساختار سیاسی جمهوری اسلامی در حال محذوف شدن هستند. جمهوری سی ساله ای که از همان بدو تولد شروع به حذف کسانی کرد که در به ثمر رساندنش نقش غیر قابل کتمانی داشتند، و امروز دایره خودی هایش به قدری تنگ شده است که امثال میر حسین موسوی، مهدی کروبی و اکبر هاشمی رفسنجانی هم در آن نمی گنجند.


نخبگان جدید چه کسانی هستند ؟

محمود احمدی نژاد در نطق های قبل از معرفی کابینه اش بسیار به این نکته می پرداخت که کابینه خود را از میان نخبگان کشور انتخاب خواهد کرد. وی در نطق های انتخاباتی اش دکتر لنکرانی را نخبه خطاب کرد و اکنون وی را "هلو" می خواند.دکتر لنکرانی در کابینه جدید که از میان نخبگان انتخاب شده اند دیگر نیست، چون احتمالا وی هم از دایره نخبگان خارج شده است.این نخبگان جدید چه خصوصیتی دارند؟ ویژگی مشترکی که در تمام ایشان به طور پر رنگ قابل مشاهده هست، سابقه نظامی یا امنیتی به همراه فرمانبرداری محض از رییس جمهور است.

طبقه نخبگان جدیدی در دهه چهارم جمهوری اسلامی در حال متولد شدن است که به طور مشخص سپاهیان پاسدار انقلاب اسلامی سردمدار آن هستند. نخبگان جدید چه سرنوشتی را برای نظام جمهوری اسلامی رقم خواهند زد؟ نخبگانی که تمام نخبگان پیش از خود را مردود شده اعلام نمود آیا خود از تاریخ و وجدان عمومی مردم نمره قبولی خواهند گرفت ؟

شنبه، مرداد ۳۱

ماه رمضان

"شهر رمضان الذی انزل فیه القران هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان"

حلول ماه رمضان ماه رحمت و مغفرت بر همگان مبارک
امیدوارم در این ماه خداوند نظر رحمت خود را بر این مردم همواره سیاه بخت بیفکند.

هلو



توصیف هلو که آقای احمدی نژاد برای وزیر بهداشت سابق یعنی دکتر لنکرانی به کار برد چه چیز را در ذهن شما تداعی می کند ؟

سه‌شنبه، مرداد ۲۷

بالارفتن حساسیت های سیاسی

جامعه هنوز به هیج وجه نه آرام شده است و نه اقناع. دیشب در فرودگاه هنگامی که در سالن انتظار با خانواده نشسته بودیم هنگام پخش اخبار از تلویزیون های سالن ازدحام مردم به گرد تلویزیون و گوش دادن اخبار و پچ پچ هایی که با هم می کردند بسیار جالب توجه بود.

من در موقعیت مشابه بارها قرار گرفته بودم، اصلا این خبرها نبود. اصلا کسی توجهی نداشت که تلویزیون اخبار پخش می کند ولی این بار بسیار جالب بود.

به نظر می رسد چنین حساسیتی به وقایع سیاسی روز به فاصله دوماه و اندی گذشته از انتخابات نشانگر این است که علیرغم تمام تلاش هایی که انجام گرفت تا فصل الخطابی باشد برای وقایع پیش آمده، هنوز انتخابات در اذهان مردم زنده و پابرجاست.

فارغ از اینکه چه اتفاقاتی در این انتخابات افتاد، که رییس جمهور شد و که نشد اتفاقی مبارک برای جامعه به وقوع پیوست و آن هم تولد دوباره جامعه ایرانی بود. مردم مدت ها بود به سیاست و اتفاقات پیرامون و به سرنوشت خود، کشور ونحوه اداره آن حساسیت نشان نمی دادند ولی اتفاقاتی که در قبل و بعد از این انتخابات افتاد دوباره مردم را حساس کرد تا ببینند چه دارد بر سر خود و کشورشان می آید.

این جامعه قدمی جدی به سمت توسعه سیاسی و اجتماعی در این انتخابات بر داشت و اگر میرحسین رییس جمهور می شد یقینا این گام بلند در جهت توسعه سیاسی و اجتماعی کشور برداشته نمی شد. نکته ای که در این حرکت مردم بسیار مهم و ارزشمند است وقوف ایشان به هزینه های انقلاب و ساختار شکنی و تمایل به اصلاحات و بهبود امور با حداقل هزینه است.

تنها چیزی که در این میان مرا دل نگران می کند اوضاع نابسمان اقتصادی کشور است. نه عزم و اراده ای و نه برنامه ای برای بهبود اوضاع اقتصادی کشور و حرکت به سمت اهداف سند چشم انداز دیده نمی شود. که اگرکس دیگری غیر از رییس جمهور فعلی به سمت ریاست جمهوری منصوب می شد حرکت اقتصادی کشور یقینا جهتی صحیح تر را در پیش می گرفت امّا این چنین نشد و اقتصاد کشور کماکان به سمت پرتگاه گام بر می دارد باید منتظر ماند و دید که آیا کسی قدرت این را دارد تا ترمز این راننده قطار را که به سرعت در حال حرکت دادن کشور به سمت سقوط اقتصادی است بکشد یا نه.

وضعیت اقتصادی که چشم انداز آن از اکنون متصور است یک نابسمانی و هرج و مرج شدید را برای کشور در پی خواهد داشت.

یکشنبه، مرداد ۲۵

تصویر

این عکسی است که امروز از خیابان های تهران گرفتم، فکر کنم روند حرکت کشور در سالیان اخیر از نام بالایی به پایینی در این تصویر تا حدود زیادی گویاست.

چهارشنبه، مرداد ۲۱

توّرم بسان عشق، نفرت، خدا و از این قبیل

چند سالی است تورم در ایران به امری شهودی بدل شده است. یادم می آید در کتاب های دینی (که الحق و الانصاف از همان زمان پایه های معرفتی و اعتقادی بچه ها را به بهترین شکل مستحکم می کند) برای توجیه اینکه چرا می شود چیزی را که نمی بینیم باور کنیم، مثال هایی می زد. مادر شما به شما محبت می کند شما نمی بینید ولی آن محبت وجود دارد، یا شما از کسانی بدتان می آید، این کینه دیده نمی شود ولی وجود دارد، سپس خداوند را هم از همین استدلال برای ذهن های کودکانه ما به ثبوت می رساند. بعدها که بزرگ شدیم فهمیدیم به اینگونه امور، امر شهودی اطلاق می شود.

تورم هم در ایران سه چهار سالی است که چنین داستانی پیدا کرده است، به عنوان مثال مادر گرامی آقای کروبی (همون نن جون مهدی در تظاهرات انقلاب مخملی در تهران) این تورم و به قول وی گرانی را لمس می کند ولی وقتی به سراغ آمارهای بانک مرکزی می رویم می بینیم ای دل غافل گرانی که نیست هیچ، شاخص قیمت مصرف کننده روز به روز در حال افول است. (البته چند وقت است تاکید می شود که برای فهم بسیاری از امور بصیرت لازم است و ممکن است که این قضیه به دلیل بی بصیرتی مردم یا همان "خس و خاشاک" باشد.)

فردا مهمان داریم و قاعدتا انسان وقتی مهمان دارد می رود خرید اسباب مراسم میهمانی، چنین شد که به شکل عجیبی تورم را با گوشت و پوست خودم لمس کردم. یک سری خرت و پرت خریدم با سه کیلو و نیم گوشت شد 85 هزار تومان. این در حالی است که صبح اخبار رادیو و سایر رسانه ها از روزهای قبل خبر از کاهش قابل توجه تورم می دادند و معاونن وزیر بازرگانی هم در مصاحبه امروز صبحش گفت آن قدر گوشت و مرغ وارد کرده ایم که مردم می توانند بروند از آن ها بخرند کیلویی 5000 تومان، این گوشت های وارداتی را نمی دانم دیده اید یا نه سگ هم نمی خورد. خلاصه کیلویی 15000 تومان فقط قیمت گوشت بود.

این شد که به یاد دوران دبستان افتادم. تورم هم حکم امور شهودی را در ایران پیدا کرده است. این است همان الگوی کشورداری که 100 کشور از آقای احمدی نژاد درخواست کرده بودند. قیمت ها گران می شود ولی نرخ تورم کاهش پیدا می کند!

سه‌شنبه، مرداد ۲۰

حرکت بی بی سی فارسی و افراطیون در یک جهت

بعد از جریانات انتخابات صدای امریکا و بی بی سی با مردم و جریان حامی میر حسین موسوی همراهی نشان می دادند. به نوعی که برخی آن موقع فکر می کردند واقعا حسن نیت یا اطلاع رسانی سبب این رفتارهاست. ولی چند روزی است تغییری محسوس در برنامه این شبکه ها دیده می شود. به نظر می رسد که تمایلی در این رسانه ها به وجود آمده تا حرکت اصلاحی مردم را به سوی ساختار شکنی و انقلاب سوق بدهند. در حالی که این خواست ما نیست. خواست میر حسین هم نیست. یکبار در این کشور انقلاب شد و لطمات و هزینه هایی که بر کشور تحمیل شد هنوز مشهود است. ما مخالف ساختار شکنی نیستیم چون وفادار به وضع موجود هستیم، بلکه مخالف انقلاب هستیم چون ساختار شکنی هزینه های وحشتناکی برای کشور دارد. همین جریان اصلاحی برای ما بهترین چیز است و مناسب ترین انتخاب.

در این میانه چه کار باید کرد؟ از یک طرف جریانات افراطی و بی خرد داخلی که فضا را بر هر نوع حرکت مسالمت آمیزی بسته اند و روز به روز مطالبات و خواست های مشروع و قانونی مردم را به سوی رادیکالیسم سوق می دهند. از سوی دیگر جریانات خارجی قرار دارند که در کمین نشسته اند تا از شر یک کشور مستقل در خاورمیانه و کشوری که به گفته تونی بلر زیادی بزرگ است برای همیشه راحت شوند و منافع خود را خاورمیانه تثبیت کنند.

آیا در این فضا راهی به جز سکوت می ماند؟ در شرایطی که افراط و تفریط مانند همیشه در حال سوق یافتن به سمت هدف واحدی هستند و عقلانیت درمحاق؟

دو طرف بازی یعنی خارجی ها و داخلی های جمود اندیش که ابزار قدرت را هم در دست دارند به دنبال منافع نامشروع و ضد ملی خود هستند. جریان اصلاحی در این میان که طبقه متوسط جامعه را هم پشت سر خود دارد خلع سلاح و فقط نظاره گر زمین بازی است. امیدوارم سیستم پیش از اینکه طبقه متوسط جامعه که مبنای توسعه هر کشوری است به جمعبندی برسد که باید ساختار شکنی کند، ایشان را به رسمیت شناخته و وارد معادلات قدرت کند. سمبل این جریان و طرز تفکرهم خاتمی و میرحسین هستند. اگر جز این شود باید منتظر روزهای بدی برای کشور و هزینه های بی فایده دیگری بود.

دوشنبه، مرداد ۱۹

بازی دو سر باخت

فرض بگیریم که صحت ادعای توطئه انقلاب رنگین اثبات شود، یعنی حدود 14 میلیون نفر در این کشور به همراه معتمدترین افراد بنیانگذار این نظام مانند مهدی کروبی، میر حسین موسوی و هاشمی رفسنجانی به دنبال انقلاب مخملی، رنگی، گلی یا هرچیزی که اسمش را بگذاریم بوده اند. اگر به گفته کاشفان کانون های توطئه این چنین باشد، چرا عده ای در سطح کارگزاران عالی فعلی و پیشین جمهوری اسلامی به دنبال رنگی کردن نظام بوده اند؟

کسانی که به دنبال دستگیری و بازداشت سران کودتای سبز هستند خوب است که حداقل در ذهن خود به این پرسش ها پاسخ دهند یا در پی یافتن پاسخی برای آن باشند :

1. چگونه مملکت داری کرده اند که مردمانی فداکار که سی سال پیش از جان خود گذشتند و انقلاب کردند و در 8 سال جنگ خانمان سوز همه چیز خود را فدای کشور و انقلاب 57 کردند امروز به فکر انقلاب مخملی افتاده اند.

2. انقلاب مخملی در ادبیات سیاسی دنیا یعنی مردم در یک کشور از حاکمان خود ناراضی اند و عزم آن دارند تا بدون درگیری و آسیب و خونریزی ایشان را تغییر دهند، آیا اثبات صحت انقلاب مخملی این ادعا را ثابت نمی کند ؟

3. انقلاب مخملی در کشورهای دیکتاتوری به وقوع می پیوندد نه کشورهای آزاد، در یک نظام جمهوری نیازی به بیان خواست عمومی از این روش ها نیست. چه میزان مطالبات مردم انباشت شده است که به گفته آقایان کشور در شرف انقلاب مخملی بوده؟

4. چرا در کشورهای آزاد دنیا انقلاب مخملی اتفاق نمی افتد؟ آیا روسیه و چین دشمن غرب و آمریکا نیستند ؟ پس چرا در این کشورها انقلاب مخملی نمی کنند؟ آیا دلیلش این نیست که ظرفیت انقلاب رنگین در آن کشورها وجود ندارد ؟

5. چرا زمان آیت الله خمینی، با اینکه شرایط زندگی در کشور به مراتب از امروز دشوارتر بود کسی نیّت انقلاب مخملی نداشت و مردم جانشان را هم برای نظام می دادند ؟

به نظر من اثبات دادخواست انتساب مطالبات مردم که جز اصلاح وضعیت سیاسی و اقتصادی موجود نبود به انقلاب مخملی نشانگر بد فهمی و کج سلیقگی سیستم و اشتباه بزرگی بود که اگر افرادی Wise Man بر کشور حکومت می کردند هرگز آن را مرتکب نمی شدند. زیرا این در حکم تف سر بالاست. آقایان برای خودتان بد است که کشور را به مرز انقلاب مخملی رسانده اید، اگر اندکی ذکاوت و عاقبت اندیشی برای نظام نزد متولیان امر بود حتی به فرض صادق بودن انعقاد نطفه انقلاب مخملی در ایران آن را رسانه ای نمی کردند.

* قصد من در این نوشته چیزی نبود جز بیان مضر بودن این ادعا و پیگیری اثبات آن به قول دکتر افروغ برای باقی مانده حیثیت نظام.