چهارشنبه، بهمن ۲۱

برهه حساس کنونی!

جمله " در این برهه حساس کنونی...." پس زمینه ذهنی ما ایرانیان شده است به نوعی که دیگر در گوش بسیاری از ما وز وز می کند. همیشه یک حالت آماده باش و دفاع در برابر اتفاقات محتمل آتی و یک فوبیا پراکنی اجتماعی-اصطلاح سازی به سبک علی لاریجانی- در برابر اتفاقات نا خوشایند ذهنی و موهومی پیش رو.

تعریف شرایط حساس سبب ساز اقدامات خارج از عرف نرمال و فرار از برنامه ریزی و حساب پس دادن می شود، مانند دانش آموزی که یاد گرفته است همیشه شب امتحان مریض شود و بعد نمره پایین خود را گردن بیماری بیندازد. این حکایت سیاستمداران ایرانی و خود ما ایرانی ها در همیشه تاریخ بوده است. همیشه با خود فکر کرده ایم که وای الان ما در چه برهه خطیری قرار داریم، وای چه اتفاقی قرار است بیفتد، ما چه مسئولیتی سنگینی در پیش داریم و از این جور صحبت ها. ولی گذشت زمان به همه نشان داده که آن برهه خطیر زمانی، برهه ای بوده است مانند تمام برهه های دیگر تاریخ، آمده است و رفته، آب هم از آب تکان نخورده.

شرایط کنونی ما هم مستثنی نیست، کمتر از پنجاه سال دیگر تمام ما صفحات کتب تاریخ شده ایم. دیگر در آن زمان از این قیل و قال ها هیچ نمانده است. همه ما پوسیده ایم و اگر به معاد و آخرت هم معتقد باشیم باید جوابگو باشیم برای پر کاهی که جا بجا کرده ایم یا نکرده ایم. به تمامی متولدین دهه شصتی که مثل من فکر می کنند قرار است آسمان را بشکافند و یا چه مسئولیت خطیری بر دوش خود دارند و آینده سیاهی را برای خود و کشور ترسیم می کنند عارض می شوم که هیچ اتفاقی قرار نیست بیفتد. آنقدر از این برهه های حساس داشته ایم و هیچ اتفاقی رخ نداده که این برهه حساس کنونی در آن گم است. کافی است از سال 1367 به این طرف صفحات ذهنی خود را یک تورقی بکنیم. این برهه های حساس ساخته دست سیاستمداران است یا برای موج سواری یا برای فرار از پاسخگویی از عملکردهای نامطلوب. تمام ما چه از دیدگاه قرآنی که حیات دنیا را در برابر حیات ابدی به نیمروزی تشبیه کرده – سوره مومنون- و چه از دیدگاه ماتریالیستی و عقل منفعت طلب و سود جو موظیم به این که انسان باشیم و در جهت اصلاح امور شخصیه تلاش کنیم آن وقت است که خود به خود جامعه هم اصلاح می شود، آن وقت لازم نیست کسی نگران حال جامعه باشد و مسئولیت اجتماعی آن هم از نوع سنگین احساس کند. خواهشا اگر هر کس گلیم خود را از آب بیرون بکشد جامعه هم اصلاح خواهد شد.

مطالعه تاریخ و سرگذشت گذشتگان بیش از هر چیز نشانگر آن است که قرن ها و هزاره ها از پی هم می آیند می روند و مرزها عوض می شوند و جوامع و فرهنگ ها تغییر می کنند و ایدئولوژی ها نابود، تنها چیزی که اصالت داشته و مانده است انسان و ارزشمندی وجود وی برای خودش و در دیدگاه دینی پروردگارش است نه ایران اصالتی دارد نه نحله های فکری و نه بسیاری از ایسم ها از ناسیونالیسم تا مارکسیسم و لیبرالیسم و اسلامگرای افراطی و... همه برف عمر خود را در برابر آفتاب تموز گذاشته اند. پس خواهشا کسی نگران جامعه و برهه حساس کنونی نباشد، سعی کنیم خودمان انسان باشیم!

هیچ نظری موجود نیست: