شنبه، بهمن ۱۷

چرا صدا و سیما اثر گذاری سابق را بر عموم مردم ندارد؟

اطلاعات مانند هر کالای دیگری برای مصرف کننده دارای قیمت است که آن قیمت می تواند وقت، تمرکز، هزینه فرصت، اعصاب خردی و یا هر چیز دیگری باشد. طبیعی است که یک شهروند زمانی به دنبال جمع آوری و سپس تحلیل اطلاعات می رود که به آن احساس نیاز کند. پس در مواجهه یک مصرف کننده که عقلایی رفتار می کند با اطلاعات مانند هر کالای دیگری در بازار با دو بحث روبرو هستیم. هزینه دستیابی یا قیمت آن کالا و اولویت بندی یا احساس نیاز وی. مقصود در اینجا از اطلاعات، اطلاعات سیاسی است نه کسب اطلاعات برای تصمیم گیری اقتصادی – فرضاً خرید سهم X در بورس- و یا ازدواج و مسائل دیگر.

یک شهروند زمانی در پی کسب اطلاعات سیاسی می رود که این کالا برایش ارزشمند بوده و مطلوبیت داشته باشد. در غیر این صورت وقت خود را با توجه به انتخاب های گوناگون، هیچ وقت به کسب اطلاعات سیاسی متنوع و اغلب درگیر کننده ذهن اختصاص نمی دهد. چه زمانی این احساس نیاز پیش می آید؟ بر اساس "نظریه انتخاب عمومی" در چارچوب تحلیل یک فرد که مبتکر، بیشینه خواه (در پی کسب حداکثر مطلوبیت) و حسابگر است زمانی این احساس نیاز پیش می آید که فرد احساس کند از نظر سیاسی در جامعه خود تاثیر گذار است. به عبارت دیگر بپندارد انتخاب و رای وی در آینده خود و خانواده اش و هم چنین در زندگی روزمره اش نقشی را ایفا خواهدکرد. ولی هیچ گاه یک شهروند عادی تصور نخواهد کرد که یک رای وی در میلیون ها رایی که در انتخابات ها و یا تصمیم گیری های سیاسی آن هم در جامعه ای بسته مانند ایران که احزاب و مطبوعات مستقل و آزاد عملا وجود ندارند تاثیر محسوسی داشته باشد، پس هزینه ای جه مادی و چه معنوی برای کسب اطلاعات و تحلیل های سیاسی نخواهد کرد و ترجیح می دهد که وقت خود را به زندگی روزمره اش اختصاص دهد. در نتیجه آن چیزی که ما در بین عموم مردم می بینیم نباید حمل بر بی علاقگی آن ها به سرنوشت خود یا نبود حس وطن پرستی تعبیر شود. این یک رفتار کاملا عقلایی از سوی مردم عادی است. آن ها به دنبال کسب آگاهی و اطلاعات سیاسی نمی روند چون برایشان ارزشمند نیست و در بالا بردن مطلوبیت آن ها هیچ تاثیری ندارد بلکه شاید تاثیر منفی هم داشته باشد. به همین دلیل هزینه ای هم که حاضر هستند برای دسترسی به این اطلاعات بپردازند در سطح کمینه است.

تنها نکته ای که در اینجا نباید از نظر دور داشت حس طبیعی کنجکاوی در انسان ها برای مطلع شدن از وقایعی است که دور و بر آن ها در جریان است. به خصوص زمانی که هیجانات سیاسی بالا می گیرد این حس کنجکاوی هم بیدارتر می شود. همین حس است که سبب می شود اغلب مردم هر شب وقتی به ساعت پخش اخبار سیما می رسیم می گویند "بزن اخبار ببینیم چی داره." بیان این جمله فقط برای ارضای حس کنجکاوی است زیرا من و شما و تک تک دیگر شهروندان مگر افراد معدودی که در مسند تصمیم گیری، تصمیم سازی و یا اثر گذار سیاسی هستند می دانیم که مطلع شدن از اخبار سیاسی هیچ نفعی برایمان نخواهد داشت، فقط ارضای همان حس کنجکاوی سبب می شود اندکی مطلوبیت شخصی ما افزایش پیدا کند. به همین دلیل عموم مردم حاضر نیستند که هزینه یا مبلغ قابل توجهی برای کسب این اطلاعات بپردازند.

منتج از سطور بالا روشن است از آن جایی که روزنامه های مستقل و آزاد در ایران وجود ندارند، همیشه ارزان ترین و کم هزینه ترین منبع برای ارضای حس مطلع شدن همین صدا و سیما و تلویزیون خودمان بوده است. مردم از این منبع ارزان و دم دست و کم هزینه کسب اطلاع می کردند، چون منبع دیگری نداشتند، و به آن اطمینان می کردند، و سرانجام بر اساس همین اطلاعات، باورها و عمل های سیاسی خود را شکل می دادند.

با ظهور پدیده اینترنت مجرایی باز شد تا هرچند با مشقت، گروهی از جامعه که نیاز به کسب اطلاعات سیاسی را بیشتر حس می کردند به آن دست یابند، ولی این گروه یقینا جز طبقه بسیار خاص و محدود در جامعه ایران می باشند. دسترسی به اینترنت در ایران امروز هنوز بسیار پر هزینه و دشوار است نتیجتاً طبقه توده مردم هیچ ارتباط معنا دار و استفاده تاثیر گذاری از اینترنت نمی کنند. بسیاری از توده مردم ایران شاید تا به حال دو سه مرتبه بیشتر به اینترنت آن هم برای ثبت کارت سوخت، خرید بلیط یا مشاهده خوشه بندی خود مراجعه نکرده باشند. پس اینترنت هر چند مجرایی برای کسب اطلاعات سیاسی است ولی نتوانست و نتوانسته که وزن صدا وسیما را در اطلاع رسانی و دادن اطلاعات و تحلیل های سیاسی به مردم کمرنگ کند.

ولی در یکسال گذشته اتفاقی به وقوع پیوست که به یکباره همه از جمله خود مسئولان رسمی سازمان صدا و سیما را غافلگیر کرد، شبکه های ماهواره ای خبری و سیاسی آن هم به زبان فارسی. مفهوم این شبکه ها این است که هر شهروند ایرانی وقتی شب در منزل دراز کشیده است و می خواهد برای ارضای آن حس کنجکاوی ببیند که اخبار چه می گوید حالا انتخابی دیگر هم پیش روی خود دارد، بدون هیچ هزینه ای بیش از هزینه کسب اطلاعات از منبع پیشین. در واقع در این جا رسانه رسمی کشور یک رقیب بسیار جدی پیدا کرده است که برنامه هایی ارائه می دهد بسیار متفاوت تر و متنوع تر و در ظاهر بسیار بی طرفانه تر. یقین بر این است که در چنین شرایطی اگر مصرف کننده کالای اطلاعات، منبع خبری خود را به طور کامل تغییر ندهد حداقل بخش اعظمی از اطلاعات خود را از این منبع جدید کسب خواهد کرد. اینجاست که صدا و سیما به طور ناگهانی با افت شدید مخاطب مواجه خواهد شد.

اشتباهی که مسئولان این سازمان مرتکب می شوند در نشناختن این واقعیت است. بالا بردن و افزایش سطح تولید کمّی و کیفی برنامه های تفریحی مانند سریال ها و فوتبال یقینا مردم را جذب خواهد کرد و بسیاری هم این برنامه ها را ممکن است در اوقات فراغت خود تماشا کنند ولی وقتی همان بیننده سریال و فوتبال بخواهد از وقایع اتفاقیه روز با خبر شود در معرض انتخاب بین شبکه های مختلف قرار می گیرد و از دید تحلیل رواشناسی انسان در این موقعیت انتخاب متفاوت تر و جدید تر را انجام خواهد داد.

تا یکسال گذشته صدا و سیما نه در بین روشنفکران و اهل فکر ولی در بین توده مردم بسیار اثر گذار بود و آنان تا حدود زیادی از برنامه های سیاسی و خبری این رسانه کسب اطلاع و تحلیل می کردند ولی پاسخ به این سئوال که چرا برنامه های سیاسی صدا و سیما به ناگهان در بین توده مردم با افت مخاطب مواجه شده است، همین سطوری است که نگاشته شد.اگر مسئولان سازمان صدا و سیما می خواهند دوباره جایگاه سابق خود را به دست بیاورند راهی ندارند جز این که این بار نه در بازار انحصاری بلکه در بازار رقابتی عرضه اطلاعات، با بیشتر ارضا کردن حس کنجکاوی بیننده و بالاتر بردن میزان مطلوبیت وی، رقیب خود را کنار بزنند.

۵ نظر:

مطهری گفت...

با سلام به جناب آقای رباطی عزیز
خدمت شما عرض شود که منظورم چشم بستن به واقعیتها نبود، بلکه دید بهتر به زندگی ومثبت فکر کردن گرچه ما ممکنه شاهد ظلمی باشیم ولی باید کاری انجام دهیم کهبتوانیم از تکرار چنین اعمالی گرفته شودمنظورم با دید مثبت و باروحیه مثبت که نامیدکنندگی کمتر شود گرچه همه ما باید تلاش کنیم تا ایرانی آباد وسربلند همراه با توسعه یافتگیداشته باشیم . اگر به سخنان رهبر معظم گوش کرده باشید یک حرف زیبایی در سخنان رهبری مشخص و ملموس بود اینکه دانشجویان از حرکت و پیشترفت علم غافل نشوندو این حرکت و این چرخه پیشترفت نباید به هردلیلی از حرکت باز ماند با تشکر مطهری

مهدی رباطی گفت...

به مطهری: تمام این فرمایشات شما درست است و در سایه آزادی و آزاد اندیشی محقق خواهد شد، همانگونه که در بسیاری نقاط دنیا شده است با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمی شود، دانشجو وقتی می تواند درس بخواند که به انسانیتش به شخصیتش به خواسته هایش احترام گذاشته شود، امیدوار باشد و... اگر نقدی دیده می شود به دلیل اصلاح است نه نا امیدانه نگریستن، صحبت های رهبری است ولی ابزار عملی شدن می خواهد با امثال مشایی و احمدی نژاد این کشور تا یک میلیون سال دیگر هم همین است

ناشناس گفت...

عالی بود استاد

ناشناس گفت...

با مطالب شما موافقم. اما ظاهرا در تحلیل ها و تصمیم گیریهای مسوولین مربوطه، انسان نه تنها یک موجود انتخاب گر و بیشینه خواه قلمداد نمی شود بلکه گوسفندی تصور می شه که هر چی بریزی جلوش همونو می بلعه و به هیچ چیز دیگری فکر نمی کنه!

مهدی رباطی گفت...

به ناشناس 2 : همين دليل مصيبتهاي امروز ماست