چهارشنبه، مرداد ۲۱

توّرم بسان عشق، نفرت، خدا و از این قبیل

چند سالی است تورم در ایران به امری شهودی بدل شده است. یادم می آید در کتاب های دینی (که الحق و الانصاف از همان زمان پایه های معرفتی و اعتقادی بچه ها را به بهترین شکل مستحکم می کند) برای توجیه اینکه چرا می شود چیزی را که نمی بینیم باور کنیم، مثال هایی می زد. مادر شما به شما محبت می کند شما نمی بینید ولی آن محبت وجود دارد، یا شما از کسانی بدتان می آید، این کینه دیده نمی شود ولی وجود دارد، سپس خداوند را هم از همین استدلال برای ذهن های کودکانه ما به ثبوت می رساند. بعدها که بزرگ شدیم فهمیدیم به اینگونه امور، امر شهودی اطلاق می شود.

تورم هم در ایران سه چهار سالی است که چنین داستانی پیدا کرده است، به عنوان مثال مادر گرامی آقای کروبی (همون نن جون مهدی در تظاهرات انقلاب مخملی در تهران) این تورم و به قول وی گرانی را لمس می کند ولی وقتی به سراغ آمارهای بانک مرکزی می رویم می بینیم ای دل غافل گرانی که نیست هیچ، شاخص قیمت مصرف کننده روز به روز در حال افول است. (البته چند وقت است تاکید می شود که برای فهم بسیاری از امور بصیرت لازم است و ممکن است که این قضیه به دلیل بی بصیرتی مردم یا همان "خس و خاشاک" باشد.)

فردا مهمان داریم و قاعدتا انسان وقتی مهمان دارد می رود خرید اسباب مراسم میهمانی، چنین شد که به شکل عجیبی تورم را با گوشت و پوست خودم لمس کردم. یک سری خرت و پرت خریدم با سه کیلو و نیم گوشت شد 85 هزار تومان. این در حالی است که صبح اخبار رادیو و سایر رسانه ها از روزهای قبل خبر از کاهش قابل توجه تورم می دادند و معاونن وزیر بازرگانی هم در مصاحبه امروز صبحش گفت آن قدر گوشت و مرغ وارد کرده ایم که مردم می توانند بروند از آن ها بخرند کیلویی 5000 تومان، این گوشت های وارداتی را نمی دانم دیده اید یا نه سگ هم نمی خورد. خلاصه کیلویی 15000 تومان فقط قیمت گوشت بود.

این شد که به یاد دوران دبستان افتادم. تورم هم حکم امور شهودی را در ایران پیدا کرده است. این است همان الگوی کشورداری که 100 کشور از آقای احمدی نژاد درخواست کرده بودند. قیمت ها گران می شود ولی نرخ تورم کاهش پیدا می کند!

هیچ نظری موجود نیست: